بچل

لغت نامه دهخدا

بچل. [ ب َ چ َ ] ( ص ) شخصی را گویند که پیوسته لباس خود را ضایع کند و چرک و ملوث گرداند. ( برهان قاطع ). پلید. چرکین. ( آنندراج ). پچل. چرکین.
- بچل بودن ؛ چرکین بودن و ملوث بودن لباس. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به پچل شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) شخصی که پیوسته لباس خود را ضایع کند و چرک و ملوث سازد .

فرهنگ معین

(بَ چَ ) (ص . ) شخصی که پیوسته لباس خود را ضایع کند و چرک و ملوث سازد.

فرهنگ عمید

= پچل

گویش مازنی

/bechal/ بدو شتاب کن

پیشنهاد کاربران

بپرس