بچسب

لغت نامه دهخدا

بچسب. [ ب ِ چ َ ] ( ص مرکب ) خلاف نچسب. که بچسبد. چسبنده. مثل : فلانی آدم بچسبی نیست. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

که بچسبد چسبنده .

پیشنهاد کاربران

بپرس