بچارد

لغت نامه دهخدا

بچارد. [ ب ُ ] ( اِ ) لغت محلی گنابادمترادف پستا. ردیف. صف. ( از یادداشتهای لغتنامه ).
- امثال :
گندم را از یک بچارد درو کن ؛ یعنی از یک پستا درو کن.

پیشنهاد کاربران

بپرس