بچ

لغت نامه دهخدا

بچ. [ ب ُ ] ( اِ ) اندرون دهن. لنبوس. اکپ. کپ. پچ. ( فرهنگ رشیدی ) ( برهان قاطع ). داخل دهان. ( از فرهنگ شعوری ). قنب ( در تداول مردم قزوین ). اندرون لنبوس. ( فرهنگ جهانگیری ). بج. ( آنندراج ). آکب. ( فرهنگ نظام ) :
تا زبغرت زنیم پر از باد کن بچت
ورنه تپانچه بازخوری تو ز ما به پک.
پوربهای جامی ( از فرهنگ نظام ).
|| گوشت پهلوی لب.( از فرهنگ شعوری ). در تداول عامه خراسان بُغ و بُک نیز بمعنی گوشتهای روی گونه و اطراف دهان بکار رود وگویند: وربکم مزنی ، یا: وربغم مزنی ( بربکم می زنی )؟ || موی پیش سر. ( برهان قاطع ) ( فرهنگ رشیدی ) ( فرهنگ جهانگیری ). || پالایش آب و شراب. زهاب. ( از فرهنگ شعوری ).

بچ. [ ب َ ] ( اِ ) در اصطلاح محلی کوهستان های کرمان بجای بچه بکار میرود اعم از حیوانات و حشره و انسان. مثل : مگسها بچ دادند؛ یعنی زنبوران عسل بچه پراندند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) اندرون دهان بج .
در اصطح محجلی کوهستان های کرمان بجای بچه بکار میرود اعم از حیوانات و حشره و انسان .

واژه نامه بختیاریکا

( بَچ ) خشتک

جدول کلمات

لب، توی دهان ، درون دهان

پیشنهاد کاربران

بِچ = حرف اینگلسی
یعنی جنده
در جنوب فارس و بوشهر علی الخصوص عسلویه فراشبند و . . . . به جوانه های نخل که در ساقه درخت نخل جدا میشوند. . . . بَچ نخل، یا بَچ گفته میشود. . . . کمی بزرگتر که میشوند از ساقه جدا و کاشته میشوند، بَچ=نهال نخل
منیش میشع همون جنده
بچ ( Bitch ) به معنی هرزه یا همون جنده رو میده
ولی از یه طرف دیگه هم زن همه چی تموم میده
چرا جنسینت رو میگید مرد. . . یا زن . . . اشتباه است درسته باید کلی باشه مثلا اگر هر چی باشه هرزه باید بگید نه اسم ببرید
نمیشه زن هرزه یا مرد باید کلی بشه برای همین همه استفاده میکنن باید میگفتید هرزه . .
جنده ، هرزه
به نظرم معنی ( ، جنده ) رو میده
جنده هرزه
ب معنای:
ج. ن. د. ه
ب معنای : ج. ن. د. ه
با عرض معذرت در انگلیسیbitch به معنای زن ج. ن. د. ه
لب، هرزه، زن ناپاک
اگر منظور کلمه ی bitch باشه به معنای چنده و هرزه هست.
بَچ bač: [اصطلاح صنایع دستی] فاصله انداختن مابینِ دنده های شانه و انداختن میله ای کوچک چوبی که در آخر شانه باقی می ماند.
درمنطقه میداودشهرستان باغملک خوزستان به خشتک بَچ می گویند.
به کسی که خشتک پاره باشه میگن .
بَچ درده .
قحبه
لب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس