بویش


مترادف بویش: استشمام، بوییدن

متضاد بویش: چشش، چشیدن

لغت نامه دهخدا

بویش. [ ی ِ ] ( اِمص ) بوئیدن و احساس بو. ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ).

فرهنگ فارسی

بوئیدن و احساس بو

فرهنگستان زبان و ادب

{sniffing} [رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی] شنود انفعالی و تحلیل داده های در حال انتقال بر روی شبکه با هدف تحلیل قراردادهای امنیتی مربوط

پیشنهاد کاربران

بپرس