بوی شیر از لب ( دهان ) کسی آمدن ( چکیدن ) ؛ سخت کودک بودن. هنوز طفل بودن. ( یادداشت مؤلف ) :
می چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش
گرچه در شیوه گری هر مژه اش قتالیست.
حافظ.
بوی شیر از لب همچون شکرش می آید
... [مشاهده متن کامل]
گرچه خون می چکد از شیوه زلف سیهش.
حافظ.
- بی شیری ؛ نداشتن شیر. فقدان شیر :
ز بی شیری انگشت خود می مزید
به مادر بر انگشت خود می گزید.
نظام
می چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش
گرچه در شیوه گری هر مژه اش قتالیست.
حافظ.
بوی شیر از لب همچون شکرش می آید
... [مشاهده متن کامل]
گرچه خون می چکد از شیوه زلف سیهش.
حافظ.
- بی شیری ؛ نداشتن شیر. فقدان شیر :
ز بی شیری انگشت خود می مزید
به مادر بر انگشت خود می گزید.
نظام