بوی دان


مترادف بوی دان: طبله

لغت نامه دهخدا

بوی دان. ( اِ مرکب ) ظرفی را گویند که در آن چیزی از عطریات کرده باشند. ( برهان ). ظرفی که در آن چیزهای معطر نهند. ( فرهنگ فارسی معین ). ظرفی که در آن عطر و بوی خوش کنند و آنرا بعربی جونه گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( از رشیدی ). جونه. سله خرد عطاران که چرم بر آن کشیده باشند. ( منتهی الارب ). جونه. ( نصاب الصبیان ) ( زمخشری ). عتیده. ( مهذب الاسماء ). طبله. عطردان.

فرهنگ فارسی

ظرفی را گویند که در آن به چیزی از عطریات کرده باشند .
( اسم ) ظرفی که در آن چیزهای معطر نهند.

فرهنگ عمید

ظرفی که در آن عطر و چیزهای خوشبو بگذارند، عطردان.

پیشنهاد کاربران

بپرس