بوکاچو ۷۰

پیشنهاد کاربران

بوکاچو ۷۰ ( انگلیسی: Boccaccio '70 ) فیلمی در ژانر کمدی به کارگردانی ویتوریو دسیکا، لوکینو ویسکونتی، فدریکو فلینی و ماریو مونیچلی است که در سال ۱۹۶۲ به نمایش درآمد. از بازیگران آن می توان به آنیتا اکبرگ، رومی اشنایدر و سوفیا لورن اشاره کرد. این اثر شامل چهار اپیزود، و هر کدام توسط یکی از کارگردان ها ساخته شده و همه در مورد جنبه ای متفاوت از اخلاق و عشق در دوران مدرن به سبک جووانی بوکاچو است.
...
[مشاهده متن کامل]

چهار داستان معاصر با الهام از طنزهای هجو آمیز بوکاچو:
رنتسو و لوچانا
ایتالیا، دهه ۱۹۶۰ - رنتسو و لوچانا در یک شرکت بزرگ کار می کنند اما به دلیل قرارداد کاری لوچانا که تصریح می کند که او باید مجرد بماند و باردار نشود، آن ها به بهانه قرار ملاقات با دندانپزشک، به یک ازدواج مخفیانه بسنده می کنند. چون آن ها مجبورند وانمود کنند در طول روز یکدیگر را نمی شناسند تا اخراج نشوند و ناچارند با پدر و مادر لوچانا زندگی کنند و از این رو از داشتن حریم خصوصی واقعی محرومند؛ پس نمی توانند با هم باشند. فقط می ماند بیرون رفتن روزهای یکشنبه اما آن ها باید مراقب باشند با مافوق های خود روبرو نشوند و به ویژه که درست یکی از همین مافوق ها شروع کرده به اینکه بخواهد لوچانا را فریفته خود کند؛ چون لوچانا خودش گفته که دوست پسر ندارد و حالا نمی تواند اعتراف کند با مردی زندگی می کند …
وسوسه های دکتر آنتوان
پوستر تبلیغاتی «شیر بیشتری بنوشید!» که دکتر آنتوان پرهیزگار را وسوسه می کند.
دکتر آنتونیو ماززولو، مدافع سرکوب شده و سرسخت پرهیزگاری، وقت خود را صرف شکار عشاق نیمکت های عمومی می کند. روزی یک تابلوی آگهی تبلیغاتی در مقابل خانه اش می گذارند که در آن آنیتا اکبرگ ستاره سینما با سینه های برجسته اش در ژستی هوس برانگیز، مزایای شیر را می ستاید: «شیر بیشتری بنوشید!» ( Bevete più latte ) . آنیتا وسوسه همه جایی و بزرگ روز و شب دکتر می شود. آنتونیو از شدت تمنای آنیتا بکلی عقلش را از دست می دهد؛ تا جایی که یک روز صبح آتش نشانان مجبور می شوند بروند و او را که رفته بالای تابلوی نشسته، از آن بالا پایین بیاورند و او را با آمبولانس ببرند.
کار
کنت اوتاویوی جوان که تازه ازدواج کرده، در شرکت دختران تلفنی غافلگیر می شود. اوتاویو که از واکنش همسرش پوپه می ترسد، شگفت زده می شود وقتی می بیند زنش به جای اینکه او را با ماشین تعقیب کند، به او توضیح می دهد که از آن زندگی بی فایده خسته شده و چون چیزی نصیبش نشده، از خودش می پرسد که بهتر نیست از این پس نفقه اش به نرخ معمول ( و گزافی ) که روسپیان می گیرند، به او پرداخت شود … یک کلام ختم کلام.

بوکاچو ۷۰
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/بوکاچو_۷۰

بپرس