بومی. ( ص نسبی ) منسوب به شهر و بلاد. ( ناظم الاطباء ).منسوب به بوم. اهل محل. اهل ناحیه. ( فرهنگ فارسی معین ). منسوب به بوم که بمعنی سرزمین و مملکت و کشور است. ساکن اصلی زمینی. ( یادداشت بخط مؤلف ) : اما عیب این قلعه آن است که بمردم بسیار نگاه توان داشت و چون پادشاه مستقیم قصد آنجا کند، مردم بومی باشند که آنرا بدزدند. ( فارسنامه ابن بلخی ص 158 ). همان برده بومی و بربری سبق برده برماه و بر مشتری.
نظامی.
|| مقابل بیرونی و غریب و خارجی. || دائمی. همیشگی. ( یادداشت بخط مؤلف ).
فرهنگ فارسی
منسوب به بوم اهل محل اهل ناحیه.
فرهنگ معین
(ص نسب . ) منسوب به بوم ، اهل محل ، اهل ناحیه ، محلی .
فرهنگ عمید
۱. محلی: گیاهان بومی. ۲. (اسم، صفت نسبی ) کسی که در زادگاه خود زندگی می کند.
فرهنگستان زبان و ادب
{endemic} [پزشکی] ویژگی بیماری هایی که عموماًً یا به طور مداوم در میان مردمان یک ناحیۀ خاص دیده شود
دانشنامه عمومی
بومی (شهر). بومی ( به فرانسوی: Bomy ) یک کمون در فرانسه است که در پا - دو - کاله واقع شده است. [ ۱] بومی ۱۴٫۶۳ کیلومتر مربع مساحت دارد ۱۰۲ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
دانشنامه آزاد فارسی
بومی (indigenous) مردم، حیوانات، یا گیاهان ویژۀ یک کشور. بومی، به ویژه به قومی اطلاق می شود که سرزمینش را دیگران (به خصوص اروپاییان) به صورت مستعمره درآورده باشند. در ۱۹۹۵ تخمین زده شد که در حدود ۲۲۰میلیون نفر از اقوام بومی در جهان وجود داشته اند. ازجملۀ مردمان بومی می توان به بومیان استرالیا و سرخ پوستان امریکا اشاره کرد. امروزه یک «شورای جهانی اقوام بومی» در کانادا وجود دارد و سازمان ملل متحد ۱۹۹۳ را «سال بین المللی اقوام بومی» اعلام کرد. استفادۀ تجاری از دانش اقوام بومی و به تملک درآوردن زمین ها و منابع آن ها با پیدایش استعمار اروپایی به شدت افزایش یافت و با پدیدآمدن دولت های ملی یکپارچگیِ فرهنگی های آن ها و وسیلۀ تأمین معاششان در معرض تهدید قرار گرفت. در دو دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ سازمان های بومی مختلفی ظاهر شدند. این گونه گروه ها، که درپی کسب حق تعیین سرنوشت مردمان خود بودند، شروع به مطرح کردن مطالبات خویش مبنی بر حق برخورداری از منابع طبیعی، زمین ها و حقوق مالی حاصل از تجاری کردن سنّت هایشان کردند. در اوایل دهۀ ۱۹۹۰ چندین کنفرانس برگزار شد که مؤثرترین آن ها کنفرانس ماتاتوآ بود. نتیجۀ این کنفرانس تدوین اعلامیه ای مشترک، دربارۀ هدف ها و مطالبات گروه های مختلف بوده است. در اعلامیۀ ماتاتوآ، که در آئوتیروآ (نیوزیلند) در ۱۹۹۳ به امضای نمایندگان اقوام بومی بیش از ۶۰ کشور جهان رسید، حق اقوام بومی برای تعیین سرنوشت خود و به رسمیت شناختن آن ها به منزلۀ یگانه مالکان میراث فرهنگی و فکری اقوام مطرح و تأکید شده بود که اخلاف این اقوام باید از ثمرات آن ها بهره ببرند. یکی از موانع مهم بر سر راه اقوام بومی در دستیابی به هدف هایشان آن است که درک این اقوام از مفهوم مالکیت تفاوت عمیقی با مفاهیم غربی دربارۀ حقوق مالکیت دارد و، برخلاف غربی ها، بیشتر بر مالکیت جمعی تأکید می کنند تا بر مالکیت فردی.
بومی (پزشکی). بومی (پزشکی)(endemic) اصطلاحی برای بیماری هایی که کمابیش به صورت دایم در منطقه یا کشوری شایع اند. غالباً به بیماری های گرمسیری، ازجمله مالاریا اطلاق می شود که به سختی ریشه کن می شوند.
برای یک قوم، امت، ملت و یا یک جامعه شاید بومی نمودن یا بومی بودن نام ها، واژه ها، کلمات، مفاهیم و ایده ها مهمتر از بومی بودن یا بومی نمودن افراد انسانی، نباتی و حیوانی باشند. به عنوان مثال نام ماهای دوزاده گانه سال به شکل های فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، . . . . در سرزمین ایران نام های بومی اند، اما نام هائی از قبیل محرم، رجب، رمضان، قربان، . . . اجنبی یا بیگانه و تحمیل شده به مردم سرزمین ایران می باشند منجمله نام هائی از قبیل ژانویه، فبرویه، مارس، آوریل، . . . ... [مشاهده متن کامل]
تاریخ شمسی - هجری گرچه ریشه در هجرت پیامبر اسلام دارد، در ایران امروز بومی محسوب میشود، اما تاریخ قمری - هجری اجنبی یا بیگانه و تحمیلی میباشد و آنهم نه اینکه قوم عرب ساکن سرزمین حجاز آنرا بر ما تحمیل نموده باشد بلکه خودی های بیگانه پرست. نام ایسا به شکل تفکیکی ای سا به معنای شبیه یا مثل و مانند این، در زبان فارسی فراباستان یک نام بومی در سرزمین ایران بوده است، اما تحول نوشتاری آن در قرآن بصورت عیسی یک تحمیل ظالمانه و ستمگرانه محسوب میشود. شاید منظور حکیم وحیانی و سراینده ی حکمت قرآنی از این تغییر بیانی و نوشتاری، ای سی ( این ۳۰ ) بوده باشد در مقایسه با نام موسا به شکل موسی ( مو ۳۰ ) . نام فرزند دوم آبراهام و سارا به شکل ایساّک، ایسااک تلفظ و بیان میشده به معنای ایسای کوچک و تبدیل آن بصورت اسحاق با هدف گمراه نمودن پارسی زبانان اواخر دوران امپراتوری ساسانی و آیندگان آنان تا به امروز و تا آینده های دور دست صورت گرفته و نا با هدف و نیت پاک. نام فرزند اول ابراهیم به زبان آبراهام و هاجر کنیز اجیبتی ( مصری ) سرا و سارای وی به دو شکل زیر تلفظ و بیان میشده؛ یکی ایسما اِل به معنای اینست اِل ما و دیگری ایسماایل یعنی اینست ایل ما یا اینست سر ایل ما. تبدیل این نام توسط جبرئیل ( همان گابریئل ماریائی یا مریمی ) بصورت اسماعیل با همان هدف و نیت ناپاک اتفاق افتاده. نام خود آبراهام از سه کلمه فارسی - سومری به شکل زیر ساخته شده : آب راه ام، به زبان پدر یا مادر سومری به معنای آب یا توشه نوشیدنی راه من و نه به معنای پدر اقوام یهود ( جوده ) و عرب ( در اصل به شکل های مفرد و جمع آرب و آراب به معنای رب و رب های آسمانی ) . تبدیل این نام در قرآن به شکل ابراهیم بازهم با همان قصد و نیت گمراه کنندگی صورت پدیرفته. نوآه در زبان فارسی سومری به معنای آه یا دَم نو بوده در رقابت با دَم قدیمی یعنی آدم، لذا تحول این نام بومی - فارسی به شکل نوح در قرآن با همان نیت شوم اتفاق افتاده، حال یا به امر و خواست الله ( که یک نام برای پروردگار پس از نام رَب بیش نبوده و نمی باشد ) و یا به امر و خواست رسول الله با هدف گسترش سریع و همه جانبه ی دین نوپای خود در سرزمین پهناور ایران در دوران ساسانیان ( در اصل و ریشه به شکل زازانیان به معنای زایندگان یا تولید کنندگان دانش بُندهشن ) در میدان رقابت سرسختانه با نام های موسا، ایسا، زرتشت، بودا و آئین و ادیان و شرایع یا شریعت های هندوئی و بودائی و یهودیت و زرتشتیت و مسیحیت. آدم در زبان فارسی فراباستان یک مفهوم بومی بوده به معنای زیر : دَم آسمانی که در کلیه ی جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و بیشماری و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده ی بی پایان گرمای زندگی بخش آن هرگز به سردی نمی گراید و شعله های آتش آن هیچگاه خاموش نمیشود، لذا تبدیل این بینش و باور حقیقی به یک نام و گذاشتن آن بر روی اولین مرد آفریده شده در فلان باغچه در قدم اول توسط موسا و سپس محمّد، ایجاد بنیادی ترین شاهراه گمراه برای حرکت احساس، اندیشه یا فکر، خیال و تصور بشر بر روی آن محسوب میشود بسوی غرق شدن هرچه بیشتر در ظلمت ژرف و جهل علاج ناپذیر. حال یا به امر و خواست یهوَه، آبَّا به شکل آبابا یعنی بابای آسمانی ایسا و الله به موسا و ایسا و محمّد یا به امر و خواست خود آنان با هدف ارضای شهوات غرایز نام آوری و شهرت طلبی، برتر بینی خود و ایل و طایفه و قبیله و فوم خودی در میدان رقابت با نام ها و ایلات و طوایف و قبایل و اقوام بیگانه یا غیر خودی. واژه بومی علاوه بر منسوب به بوم، شاید به معنای بوی من و یا همبوی من، هم بوده باشد.
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی واژه ی بومی از ریشه ی واژه ی بوم و ی فارسی هست زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
بومی ( به هندی: Bhoomi ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۷ و به کارگردانی اومانگ کومار است. در این فیلم بازیگرانی همچون سانجی دات، ادیتی رائو حیدری، سیدهانت گوپتا، شاراد کلکار، سانی لئونه ایفای نقش کرده اند.
واژه بومی کاملا پارسی است در عربی می شود محلی این واژه یعنی بومی صد درصد پارسی است.