بوم فمینیسم
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
بوم فمینیسم یا اکوفمینیسم ( انگلیسی: Ecofeminism ) نگرشی بر مبنای احترام به طبیعت است که با تلفیق رویکردهای فمینیسمی و بوم شناختی، مخالف رفتارهای تهاجمی و از میان بردن طبیعت به بهانهٔ سود و پیشرفت است.
... [مشاهده متن کامل]
اکوفمینیسم محصول ترکیب جنبش رهایی بخش زنان و جنبش حفاظت از محیط زیست است. اکوفمینیست با بررسی ارتباط بین زن و طبیعت در فرهنگ، دین، ادبیات و نمادنگاری می پردازد و درصدد است تشابهات بین سلطه بر زنان و سلطه بر طبیعت را بیابد. برای مثال این شباهت ها می توان به وجود دیدگاه مالکانه به زن و طبیعت، دیدن مردان به عنوان متولیان فرهنگ و زنان به عنوان متولیان طبیعت، و تشابه الگوها در تسلط مردان به زنان و تسلط انسانها به طبیعت نام برد. اکوفمینیسم تأکید می کند که هم زنان و هم طبیعت باید مورد احترام باشند.
نظریه اکوفمینیست ادعا می کند که این دیدگاه زنان را در موقعیت برتر قرار نمی دهد بلکه بیشتر خواهان برابری و یک جامعه مشارکتی است که در آن برتری گروهی وجود ندارد.
دلیل پیوند دیدگاه فنمینیستی با مفاهیم اکولوژیک مربوط به رویکرد خاص فمنیست ها به طبیعت و تبعات مشکلات زیست محیطی ناشی از بهره برداری های بی رویه و غیر اصولی از طبیعت و منابع آن می باشد. زیرا فمینیستها توجیحات متفاوتی در طرف داری از محیط زیست دارند. یکی از اصلیترین استدلالات آن ها این است که «اساسا زنان بیش تر از مردان از لطمه دیدن و آلودگی محیط زیست صدمه میبینند و در نتیجه اصولا مسئله محیط زیست مسئلهای جنسیتی است.
واژه ی اکو فمینیسم برای اولین بر در سال ۱۹۷۴ توسط یک فمینیست فرانسوی به نام فرانسواز دوبون ( به فرانسوی: Françoise d'Eaubonne ) در کتابش "فمینیسم یا مرگ" پیشنهاد شد. وی از زنان خواست که انقلاب اکولوژیکی را رهبری کنند و روابط جدیدی بین انسانیت و طبیعت و همچنین زن و مرد برقرار کنند. وی به وجود یک زن سالاری اصلی که در آن روابط زن و مرد بر پایه ی برابری بود اشاره می کند. بعدتر تسلط مطلق مردان بر باروری زنان و همچنین باروری زمین جانشین این زن سالاری میشود. او نابودی زیست محیطی معاصر را نتیجه آن تاریخ سلطه مردسالارانه می داند.
اگرچه اکوفمینیسم در دهه ۱۹۷۰ میلادی پیشنهاد شد، اما در دهه ۸۰ به یک جنبش مهم فکری تبدیل شد. از دهه هشتاد گروه های اکوفمینیستی به طور مشخصی وارد عرصه فعالیت های اجتماعی به منظور بهبود شرایط زنان و مقابله با تهدیدات و مخاطرات زیست محیطی به طور توامان شدند. و از نیمه دوم دهه هشتاد این شاخه فمینیستی به صورت رشته ای آکادمیک در مراکز دانشگاهی وارد شد.
... [مشاهده متن کامل]
اکوفمینیسم محصول ترکیب جنبش رهایی بخش زنان و جنبش حفاظت از محیط زیست است. اکوفمینیست با بررسی ارتباط بین زن و طبیعت در فرهنگ، دین، ادبیات و نمادنگاری می پردازد و درصدد است تشابهات بین سلطه بر زنان و سلطه بر طبیعت را بیابد. برای مثال این شباهت ها می توان به وجود دیدگاه مالکانه به زن و طبیعت، دیدن مردان به عنوان متولیان فرهنگ و زنان به عنوان متولیان طبیعت، و تشابه الگوها در تسلط مردان به زنان و تسلط انسانها به طبیعت نام برد. اکوفمینیسم تأکید می کند که هم زنان و هم طبیعت باید مورد احترام باشند.
نظریه اکوفمینیست ادعا می کند که این دیدگاه زنان را در موقعیت برتر قرار نمی دهد بلکه بیشتر خواهان برابری و یک جامعه مشارکتی است که در آن برتری گروهی وجود ندارد.
دلیل پیوند دیدگاه فنمینیستی با مفاهیم اکولوژیک مربوط به رویکرد خاص فمنیست ها به طبیعت و تبعات مشکلات زیست محیطی ناشی از بهره برداری های بی رویه و غیر اصولی از طبیعت و منابع آن می باشد. زیرا فمینیستها توجیحات متفاوتی در طرف داری از محیط زیست دارند. یکی از اصلیترین استدلالات آن ها این است که «اساسا زنان بیش تر از مردان از لطمه دیدن و آلودگی محیط زیست صدمه میبینند و در نتیجه اصولا مسئله محیط زیست مسئلهای جنسیتی است.
واژه ی اکو فمینیسم برای اولین بر در سال ۱۹۷۴ توسط یک فمینیست فرانسوی به نام فرانسواز دوبون ( به فرانسوی: Françoise d'Eaubonne ) در کتابش "فمینیسم یا مرگ" پیشنهاد شد. وی از زنان خواست که انقلاب اکولوژیکی را رهبری کنند و روابط جدیدی بین انسانیت و طبیعت و همچنین زن و مرد برقرار کنند. وی به وجود یک زن سالاری اصلی که در آن روابط زن و مرد بر پایه ی برابری بود اشاره می کند. بعدتر تسلط مطلق مردان بر باروری زنان و همچنین باروری زمین جانشین این زن سالاری میشود. او نابودی زیست محیطی معاصر را نتیجه آن تاریخ سلطه مردسالارانه می داند.
اگرچه اکوفمینیسم در دهه ۱۹۷۰ میلادی پیشنهاد شد، اما در دهه ۸۰ به یک جنبش مهم فکری تبدیل شد. از دهه هشتاد گروه های اکوفمینیستی به طور مشخصی وارد عرصه فعالیت های اجتماعی به منظور بهبود شرایط زنان و مقابله با تهدیدات و مخاطرات زیست محیطی به طور توامان شدند. و از نیمه دوم دهه هشتاد این شاخه فمینیستی به صورت رشته ای آکادمیک در مراکز دانشگاهی وارد شد.