بوقتب. [ ق َ ت َ ] ( ع اِ مرکب ) کنایه از مردم دنیاپرست و بد و احمق : طاعت و احسان و علم و راستی را برگزین گوش چون دادی به گفت بوقماش و بوقتب.ناصرخسرو ( دیوان چ تهران ص 27 ).رجوع به ابوقتب شود.