شاه را بین کعبه ای بر بوقبیس
چون کمیتش زیر ران آمد برزم.
خاقانی.
بهر ثبات ملک چنین کعبه جلال از بوقبیس حلم خود ارکان تازه کرد.
خاقانی.
از سلسله مصاف ریزان شد قله بوقبیس ویران.
نظامی.
جبل الرحمة زآن حریم دریست بوقبیس از کلاه او کمریست.
نظامی.
رجوع به ابوقبیس شود.