لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کمد یا قفسه ای با در شیشه ای که ظروف و وسایل زینتی را در آن قرار می دهند.
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
ضربت، ضرب، سیلی، بوفه، رستوران، قفسه جای ظرف، اشکاف، کافه، مشت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بوفه میزی است که میزبان روی آن خوراک ( غذا، میوه و تنقلات ) و ظروف و لوازم پذیرایی را در نزدیکی میز غذاخوری میچیند.
در موارد خانگی این میز از یک طرف قابل دسترسی است و میهمانان یا میزبان پذیرایی را از این راه انجام میدهند. در موارد پذیراییهای رسمی و بزرگ این نوع میز بزرگتر بوده و از سه طرف یا چهار طرف قابل دسترس است.
... [مشاهده متن کامل]
کلمه پیشنهادی: پادیواری
در موارد خانگی این میز از یک طرف قابل دسترسی است و میهمانان یا میزبان پذیرایی را از این راه انجام میدهند. در موارد پذیراییهای رسمی و بزرگ این نوع میز بزرگتر بوده و از سه طرف یا چهار طرف قابل دسترس است.
... [مشاهده متن کامل]
کلمه پیشنهادی: پادیواری
بوفه می شه بوفه وا
خرستان . [ خ ُ رِ ] ( اِ ) گنجه . قفسه ای که در آن ظروف و امثال آن می نهند. بوفه ( در نزد فرنگان ) . خرستانه . ( از دزی ج 1ص 362 ) : فخافت منه المراءة ان یراه عندها. . . فادخلته الی خرستان عندها و خبته . . . ثم انها فتحت الخرستان علی الغلام و قالت اخرج . ( سندبادنامه ٔ عربی ص 358 ) .
چینی جا، جای ظروف