بوغ
لغت نامه دهخدا
بوغ. ( اِ ) بالاپوشی است از جامه و چرم خصوصاً. ( آنندراج ). روپوش و لفافه ، ویژه لفافه چرمی و چنته. ( ناظم الاطباء ).
بوغ. ( اِ ) بوق. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بوق شود.
بوغ. ( اِخ ) دهی است به ترمذ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). دهی است به ترمذ. از آنجا است : ابوعیسی محمدبن عیسی بن سورةبن شداد بوغی. ( از وفیات الاعیان ج 2 ص 59 ).
فرهنگ فارسی
دهی است به ترمد . دهی است به ترمذ از آنجاست ابوعیسی محمد ابن عیسی ابن سوره ابن شداد بوغی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
بوغ ( Buğ ) در زبان ترکی به معنی سبیل و بخار است
بوغ در گویش یزدی همان بوق است