بوطق

لغت نامه دهخدا

بوطق. [ طَ ] ( معرب ، اِ ) بوطقه. بوته. بودقة. بوتقه. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به بوته شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس