بوشهر

/buSehr/

معنی انگلیسی:
bushehr

لغت نامه دهخدا

بوشهر. [ ش ِ ] ( اِخ ) شهرستان بوشهر یکی از شهرستان های هشتگانه استان هفتم است که از جنوب و باختر به خلیج فارس و از خاور به شهرستان لار و فیروزآباد و از شمال خاوری به شهرستان کازرون محدود میشود. ارتفاعات معروف این ناحیه عبارتند از: قله کلات بوریال در ناحیه جنوبی تنگستان ( به ارتفاع 830 متر )، قله دررنگ درناحیه کنگان کو، کجور ( به ارتفاع 1603 متر )، کوه بزیر در خاور برازجان ( به ارتفاع 1420 متر ) و کوه کنیگان در همان ناحیه ( به ارتفاع 2600 متر ) و کوه سیاه در صحرای دشت پسنگ ( به ارتفاع 1500 متر ). از رودخانه های مهم این شهرستان میتوان رود مند، رود حله ، رود شور و رود اهرم را نام برد. این شهرستان از هفت بخش : بخش مرکزی ، برازجان ، اهرم ، خورموج ، کنگان ، دیلم ، گناوه تشکیل یافته و کلاً دارای 633 قریه و قصبه و 221000تن سکنه میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

بوشهر. [ ش ِ ] ( اِخ ) شهر بوشهر. مرکز شهرستان بوشهر است که در انتهای شمال باختری شبه جزیره بوشهر واقع شده است. محل اولیه شهر مزبور در 12کیلومتری محل فعلی و نام آن ری شهر بوده که در زمان نادرشاه از لحاظ مناسب بودن محل برای بندرگاه و ساختمان شهر، محل فعلی انتخاب گردیده و در زمان کریم خان زند توسعه یافته است. قبل از احداث بندر شاپور و کشیده شدن خطآهن سرتاسری ، این بندر از لحاظ نظامی و اقتصادی دردرجه اول اهمیت بوده و حالیه بصورت بندر درجه دوم درآمده است. فاصله این شهر تا شیراز 295 و تا بندرلنگه در حدود 600 کیلومتر است. عمق دریا در اطراف این بندر، کم میباشد و بهمین علت کشتی های بزرگ جنگی وتجارتی ، قادر به پهلو گرفتن در بندرگاه شهر نیستند و ناگزیرند بفاصله 6 الی 8 کیلومتری بندرگاه لنگر بیندازند. آب مشروب شهر از باران و یک رشته قنات که بوسیله لوله وارد شهر میشود، تأمین میگردد. سکنه شهر 30542 تن است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

شهرستان بوشهر از شهرستانهای استان هفتم ( فارس ) است . از جنوب و مغرب به خلیج فارس از مشرق به لار و فیروز آباد از شمال غربی به بهبهان از شمال شرقی به کازرون محدود است . رود مند رود شور رود فیروز آباد از آن می گذرند . مرکز این شهرستان شهر بوشهر است . قبل از احداث بندر شاهپور و کشیده شدن خط آهن سراسری ایران بوشهر مهمترین بندر جنوب بود ولی فعلا در درجه دوم اهمیت است . شهر بوشهر ۸۶/۱۸۸ تن سکنه دارد . محصولات عمده شهرستان غلات خرما تنباکو و مرکبات است . شغل اهالی زراعت و صید ماهی است .

پیشنهاد کاربران

در سیاحت نامه ابراهیم بیگ �ابی شهر� آمده
بوشهر، گرفته شده ازکلمه بویه، بویه:تمدن ال بویه دیلمی، کاسی تبار. از دیگر اسامی، دشتی ( دیلمی ) ، بندردیلم ( بندرقوم دیلمی ) ، خور موج ( خور موج، خور:آفتاب وموج:گشتن ) ، خور موج :جای تابش آفتاب، دیلمی، گالشی. کاسی تبار. شباهت شدید زبان لری ودیلمی و
...
[مشاهده متن کامل]

گالشی، بوشهر رالر. می گویند اما از بازماندگان دیلمی اند. کاسی تبار. بوشهر:شهر بویه.

بوشهر در اصل لغتِ اَبوشهر بوده به معنای پدرِ شهرهای ایران است، چرا که درگذشته رونق زیادی بواسطه ی رفت و امد تجار به این شهر داشته . در ان دوره، چوبِ ناب و پارچه و چیزهایی در بوشهر یافت میشد ( به دلیل رفت
...
[مشاهده متن کامل]
وامد کشتی های بازرگانی ) که در سایر شهرها یافت نمیشد و به احتمال زیاد به همین دلیل اَبوشهر نامیده شد

ریشه نام این شهر به آغاز فرمانروایی اردشیر پاپکان ساسانی برمی گردد ، اردشیر ساسانی و اردوان پنجم اشکانی در اینجا باهم نبرد " مردامرد ( دوئل ) " انجام دادند و با مرگ پادشاه اشکانی و پیروزی اردشیر روزگار
...
[مشاهده متن کامل]
نوینی در ایران آغاز شد و نام این شهر را " بوخت ارتخشیر " گذاشتند که به چم " شهر آزاده شده اردشیر " می باشد .

شهر بوشهر ( بوش شهر= شهر آراسته و با شکوه )
و ناحیه جنگلی پشت سرش در بین اصفهان و بوشهر ( لیان باستانی ایلامیان ) بوده است.

بپرس