بوشناس

لغت نامه دهخدا

بوشناس. [ ش ِ ] ( نف مرکب ) آنکه شامه صحیح داشته باشد. ( آنندراج ). آنکه بخوبی در میان بوها تشخیص میکند. ( ناظم الاطباء ). آنکه بخوبی ، بویها را تشخیص دهد. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ما بحسن صورت از معنی قناعت کرده ایم
بوشناسان را قماش پیرهن منظور نیست.
صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

کسی که بوها را خوب دریابد و تشخیص بدهد.

پیشنهاد کاربران

بپرس