جدول کلمات
مترادف ها
از، درباره، بوسیله، از طرف، از لحاظ، ز، در جهت، از مبدا، از منشا، در سوی
با، پیش، بطرف، برخلاف، بوسیله، بعوض، در جهت، در ازاء
از، با، نزدیک، پهلوی، بواسطه، توسط، بوسیله، بدست، بتوسط، از کنار، از پهلوی
توسط، بوسیله، از طریق
با، از میان، از وسط، توسط، بوسیله، در هر، برای هر، برطبق
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بوسیله ( توسط ) : از سوی، به دست، میان جی، با
به = با . به وسیله
به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید
که سالِک بی خبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزل ها
حافظ
به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید
که سالِک بی خبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزل ها
حافظ
از
با. مع : دیدم وقتی در حدود هندوستان که از پشت پیل شکار میکردی و روی پیل را از آهن بپوشیده بودند. ( تاریخ بیهقی ) . نقاش چابک دست از قلم صورتها انگیزد. ( کلیله و دمنه ) .
دل بستگی از سنبل گلپوش تو دارد.
؟ ( از آنندراج ) .
با. مع : دیدم وقتی در حدود هندوستان که از پشت پیل شکار میکردی و روی پیل را از آهن بپوشیده بودند. ( تاریخ بیهقی ) . نقاش چابک دست از قلم صورتها انگیزد. ( کلیله و دمنه ) .
دل بستگی از سنبل گلپوش تو دارد.
؟ ( از آنندراج ) .
به = با
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
حافظ
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
حافظ
به = با
به خُلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
حافظ
به خُلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
حافظ
به علت به دلیل با وجود
با، از راهِ، از سویِ، به یاریِ، به دستِ
صداقت درکار
با
بدستِ . . . . . . . . . . .
با، توسط
توسط. با استفاده.
به ناو راه - درناوراه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)