بوسیده
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
ماچین. ( ص نسبی ، اِ ) در فارسی ماچین بمعنی چیزی که آنرا بوسه داده باشند، چه ماچ بوسه را گویند. ( آنندراج ) :
دلم در زلفش از فکر دهانش برنمی آید
اگر در بند چین افتاده ام در قید ماچینم .
محسن تأثیر ( از آنندراج ) .
دلم در زلفش از فکر دهانش برنمی آید
اگر در بند چین افتاده ام در قید ماچینم .
محسن تأثیر ( از آنندراج ) .