بوسلیک
/busalik/
لغت نامه دهخدا
بوسلیک. [ س ُ ل َ ] ( اِخ ) رجوع به ابوسلیک شود.
فرهنگ فارسی
نام مقامی از جمله دوازده مقام موسیقی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
ابوسلیک که گوشه ای از دستگاه نوا یا شور عربی است در قدیم جز دوازده دستگاه موسیقی ایران اجرا می شد اما اکنون در ارکستر آذری ما اجرا میشود ولی اکنون ارکستر ترکی و عربی که موسیقی مشترک دارند از آن بهره می برند زیباترین بوسلیک را مرحوم استادبنان با همراهی موزیک خالقی و وزیری با غزل مشهور استاد شهریار اجرا کرده که دیگرکشور های سارق آثار فرهنگی نتوانند این یکی را استراق سمع نمایند. . . .
... [مشاهده متن کامل]
آمدی جانم بقربانت ولی حالاچرا. . . . بیوفا حالا که من افتاده ام از پا چرا. . . . با صدای گرم مرحوم استاد بنان در مایه ابوسلیک اجرا نموده است
... [مشاهده متن کامل]
آمدی جانم بقربانت ولی حالاچرا. . . . بیوفا حالا که من افتاده ام از پا چرا. . . . با صدای گرم مرحوم استاد بنان در مایه ابوسلیک اجرا نموده است
از پرده های دوازده گانه اصلی موسیقی سنتی ایرانی که پس از تحول موسیقی سنتی بصورت گوشه ای در دستگاه نوا درآمد.
در آینه ی اشعار حضرت مولانا این چنین از آن یاد شده:
غزل ۴۵۷:
ای چنگ پرده های سپاهانم آرزوست
... [مشاهده متن کامل]
وی نای ناله خوش سوزانم آرزوست
در پرده حجاز بگو خوش ترانه ای
من هدهدم صفیر سلیمانم آرزوست
از پرده عراق به عشاق تحفه بر
چون راست و بوسلیک خوش الحانم آرزوست
غزل ۲۴۷۲:
طبل فراق می زنی نای عراق می زنی
پرده بوسلیک را جفت حجاز می کنی
غزل ۲۹۶۳:
می زن سه تا که یکتا گشتم مکن دوتایی
یا پرده رهاوی یا پرده رهایی
بی زیر و بی بم تو ماییم در غم تو
در نای این نوا زن کافغان ز بی نوایی
قولی که در عراق است درمان این فراق است
بی قول دلبری تو آخر بگو کجایی
ای آشنای شاهان در پرده سپاهان
بنواز جان ما را از راه آشنایی
در جمع سست رایان رو زنگله سرایان
کاری ببر به پایان تا چند سست رایی
از هر دو زیرافکند بندی بر این دلم بند
آن هر دو خود یک است و ما را دو می نمایی
گر یار راست کاری ور قول راست داری
در راست قول برگو تا در حجاز آیی
در پرده حسینی عشاق را درآور
وز بوسلیک و مایه بنمای دلگشایی
از تو دوگاه خواهند تو چارگاه برگو
تو شمع این سرایی ای خوش که می سرایی
در آینه ی اشعار حضرت مولانا این چنین از آن یاد شده:
غزل ۴۵۷:
ای چنگ پرده های سپاهانم آرزوست
... [مشاهده متن کامل]
وی نای ناله خوش سوزانم آرزوست
در پرده حجاز بگو خوش ترانه ای
من هدهدم صفیر سلیمانم آرزوست
از پرده عراق به عشاق تحفه بر
چون راست و بوسلیک خوش الحانم آرزوست
غزل ۲۴۷۲:
طبل فراق می زنی نای عراق می زنی
پرده بوسلیک را جفت حجاز می کنی
غزل ۲۹۶۳:
می زن سه تا که یکتا گشتم مکن دوتایی
یا پرده رهاوی یا پرده رهایی
بی زیر و بی بم تو ماییم در غم تو
در نای این نوا زن کافغان ز بی نوایی
قولی که در عراق است درمان این فراق است
بی قول دلبری تو آخر بگو کجایی
ای آشنای شاهان در پرده سپاهان
بنواز جان ما را از راه آشنایی
در جمع سست رایان رو زنگله سرایان
کاری ببر به پایان تا چند سست رایی
از هر دو زیرافکند بندی بر این دلم بند
آن هر دو خود یک است و ما را دو می نمایی
گر یار راست کاری ور قول راست داری
در راست قول برگو تا در حجاز آیی
در پرده حسینی عشاق را درآور
وز بوسلیک و مایه بنمای دلگشایی
از تو دوگاه خواهند تو چارگاه برگو
تو شمع این سرایی ای خوش که می سرایی