بوس کردن


معنی انگلیسی:
buss, smooch, to kiss

لغت نامه دهخدا

بوس کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بوسیدن :
سخنگوی رومی چو پاسخ شنید
زمین بوس کرد آفرین گسترید.
فردوسی.
چو رستم به نزدیک مهتر رسید
زمین بوس کرد آفرین گسترید.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بوسیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس