بوزقورد

پیشنهاد کاربران

حرف های جعلی و دورغ
عبارت �بُز قورد� ( به ترکی: Boz Qurd یا Bozkurt ) در زبان ترکی به معنی �گرگ خاکستری� یا �گرگ خاکی رنگ� است. این واژه در متون و اساطیر ترکی و همچنین در تاریخ سیاسی معاصر ترک ها ( به ویژه ترک های ترکیه و برخی دیگر از کشورهای ترک زبان ) کاربردهای خاصی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

معنی لغوی:
• Boz: در ترکی به معنای �خاکستری� یا �قهوه ای روشن�.
• Kurt ( قورد یا قورت ) : به معنی �گرگ�.
در نتیجه، بز قورد یعنی گرگ خاکستری.
کاربرد اسطوره ای:
در اسطوره های ترک باستان، بُزقورد موجودی مقدس و اسطوره ای است. بر پایهٔ افسانه های ترک، گرگ خاکستری راهنمای نیاکان ترک ها در مسیر مهاجرت و نجات از سختی ها بوده است. در اسطوره �آشینا�، یکی از داستان های مهم ترک ها، گفته می شود پسری از قبیله ترک که از یک حمله نجات یافته، توسط یک گرگ ماده ای پرورش می یابد و بعدها از او نسل ترک ها به وجود می آید.
📚 منابع اسطوره ای و تاریخی:
• The Legend of the Grey Wolf در تاریخ نگاری اساطیری اقوام ترک ( از جمله منابع چینی مانند کتاب �جو شو� و �بیه جی� ) .
• کتاب های پژوهشی مانند:
• Golden, Peter B. An Introduction to the History of the Turkic Peoples, Otto Harrassowitz Verlag.
• Carter Vaughn Findley, The Turks in World History, Oxford University Press.
کاربرد سیاسی و فرهنگی:
در ترکیه معاصر، �بُزقورد� نماد ملی گرایی افراطی ترک هاست و نشان گروه ملی گرای افراطی "گرگ های خاکستری" ( Bozkurtlar ) محسوب می شود. این گروه به جناح راست ملی گرای ترکیه، وابسته به حزب حرکت ملی ( MHP ) ، تعلق دارد.
علامت دست �بُزقورد� که در آن انگشت اشاره و کوچک بلند شده و بقیه جمع می شوند، یکی از شناسه های این گروه است.
📚 منابع مرتبط:
• Z�rcher, Erik J. Turkey: A Modern History, I. B. Tauris.
• Encyclopaedia Britannica - Grey Wolves ( Bozkurtlar )
• Hakan Yavuz, Islamic Political Identity in Turkey, Oxford University Press.
نتیجه:
بزقورد ( Bozkurt ) هم یک واژه ترکی به معنی �گرگ خاکستری� است و هم یک نماد فرهنگی - سیاسی در میان ترک ها. در اسطوره ها نماد راهبری و نجات است، و در سیاست معاصر ترکیه نماد ملی گرایی افراطی هست.

پاسخ به امین
تورانیان هیچگونه ارتباط تاریخی کهنی با تراکمه نداشتند
بالعکس همانگونه که ترکان روزگاری به ایران آمدند و بر ایران حکمراندند به توران هم یورش برده سرزمین آنها را به تاراج بردند و بر آنها حکومت کردند و نوادگان حقیقی افراسیاب را از بین بردند. نوادگان حقیقی تورانیان تاجیک ها و یغنوبی ها و استیایی ها هستند که به زبان آریایی سخن میگویند
...
[مشاهده متن کامل]

تورج فرزند فریدون بود، فریدون آریایی فارس بود یعنی تورج هم که تورانیان و خود افراسیاب از فرزندان او بود نیز آریایی بوده.
تورانیان و ایرانیان هر دو آریایی بودند. ما میدانیم که تراکمه چشم بادامی آریایی و ایرانی نیستند.
تیمور لنگ هم به زبان جغتایی که نوعی زبان مغولی بود صحبت میکرد. در میان ترکان فقط مغولان ( آتیلا، چنگیز، تیمور، بابر، نادرشاه ) شاه پرور بودند دیکر تراکمه همه با دوز و کلک و کمک جهودی ها حکومت ها میدزدیدند

اساطیر ایران تماما راجع به نبرد ایران و توران بوده است خود افراسیاب هم در خواب نمی دید که فرزندانش هزاران سال بر ایران و جهان حکمرانی خواهند کرد همچنان که امیر تیمور به قبر فردوسی لگد می زد و می گفت بیدار
...
[مشاهده متن کامل]
شو و شو کت تورکان را ببین تویی که به تورکها توهین می کردی فلذا بوز قورد واقعی افراسیاب یا همان الپ ار تونقا بود که به جز پهلوانی مردم داری نیز داشت و همیشه به نیکی یاد می شود و تنها شاهی است که بعد از هزاران سال برایش مر ثیه می گویند

پاسخ به سینا
واژه گرد در اوستایی بُوِشدار است یعنی ۳ هزر سال پیش آن زمان هنوز تراکمه متولد نشده بودند، حال چگونه واژه ای که به تنهایی قدمتش بیشتر از قوم ترک هست خود ترکی است؟
مثل آن است که یک پسر به پدرش بگوید من سنم از تو بیشتر است!!!!
...
[مشاهده متن کامل]

واژه قورد ممکن است از گرد آمده باشد. اما یالعکس خیر
طبق گفته خودتان افسانه و اساطیر ترکی مال ۱۶۰۰ سال پیش است، افسانه های ایرانی قدمت۳۵۰۰ تا ۶۰۰۰ سال دارند زمانی که ترک ها در افسانه زندگی میکردند ایرانیان سلسله ساسانیان چهارمین سلسله بزرگ تاریخ ایران پس از ماد، هخامنشی، اشکانی را سامان میدادند.

شرح تاریخ در شرفنامه مهروی
من یک تورک آذربایجانی هستم و متاسفم که بعضی ها فریب پان ترکها را خورده و بؤز فورد را میچسبند ، فقط یک نادان میتواند نسب آبا و اجدادش را یک حیوان وحشی و بدون شعوری مانند گرگ برساند و افتخار هم بکند و خود را مایه ریشخند برنامه ریزان و پدید آورندگان بؤز فورد قرار بدهد.
بنده تورک آذربایجانی هستم و خوشحالم از اینکه از نسل حیوانات نیستیم ، درسته بعضی ها فریب پان ترکها را خورده اند ، اما کاش بدانند فقط یک نادان نسب آباو اجداد خود را به حیوانی وحشی مانند گرگ میرساند و تازه خیلی هم ادعایشان هم میشود.
بیشرفلر. اوتانین
قورد در ترکی به گرگ گفته می شود
افسانه بوزقورد
افسانه "بوزقورد"یا "گرگ خاکستری" از افسانه های کهن تورکان است و ریشه هزار و پانصد ساله دارد این افسانه در حدود یکصدو نود و یک سال بعنوان ایدئولوژی رسمی امپراطوری "گؤک تورک" یا "تورکان آسمانی" بود و از دریای چین تا دریای سیاه بشکل های گوناگون سینه به سینه نقل می شد و توسط پیکرتراشان بصورت تندیس های مختلف تراشیده و در شهرهای مختلف نصب می گردید . بر اساس این افسانه روزی دشمنان به سرزمین تورکان حمله کرده و تورکان در مقام دفاع تا آخرین نفر شجاعانه جنگیده و کشته می شوند . آخرین بازمانده زخمی این جنگ مهیب پسرکی بود که توسط گرگی از مهلکه نجات داده می شود . طبق افسانه بر روی زمین غیر از آن پسرک تورکی نمانده بود . پس از چندی “نسل جدید تورک” از وصلت پسرک تورک با گرگ پا به عرصه وجود می نهد و در نسل های بعدی آنها عاقبت امپراطوری عظیم "گؤک تورک" یا “تورکان آسمانی” ( ترکهای آبی ) را از دریای چین تا دریای سیاه بنا می نهند .
...
[مشاهده متن کامل]

برای مستند کردن افسانه، نظریات "تونگ تین" دائره المعارف و سالنامه نویس مشهور چین را که در سال 801 یعنی حدود یک قرن پیش از اسلام می زیست در اینجا می آورم . "تونگ تین" در بین دائره المعارف 199 جلدی خود، جلد 197 را به تاریخ و منشاء اقوام ترک اختصاص داده و بطور مفصل از آداب و رسوم ترکان آسمانی بحث می کند . اینجانب به خوانندگان محترم برای اولین بار در تاریخ ادبیات، متن ترجمه شده چینی به استانبولی را به فارسی ترجمه کرده و در اختیار محققین قرار می دهم .
بر طبق نوشته تونگ تین سرزمین آنان ( قبایل تورکان آسمانی ) توسط همسایه بالای ( hsi - hai ) دریاچه ایستی گؤل در آسیای میانه نابود شد . زن و مرد و کوچک و بزرگ همگی قتل عام شدند و تنها فرزند ده ساله از آنان باقی ماند . بخاطر خردسالی نخواستند او را بکشند ولی دست و پاهایش را قطع کرده و به مرداب بزرگی انداختند . ماده گرگی در آنجا به پسرک گوشت می آورد و مانع مرگ او می شد . بعد از مدتی پسرک با گرگ وصلت کرده و گرگ حامله می گردد . گرگ تا دریای مغرب می رود . در آنجا کوهی بود . بر فراز کوه می ایستد . این کوه در شمال غربی سرزمین کائو چونیک ( تورفان کوچو در ترکستان فعلی چین ) بود . در آنجا غاری بود . در آنطرف غار ( در بین کوههای محصور ) سرزمین سرسبز وجود داشت، مساحت این سرزمین بیش از 200 لی حدود 200 میل بود . گرگ در اینجا ده فرزند پسر زائید، آنها بعد از بزرگ شدن در خارج منطقه سکونت خود ازدواج کرده و زنانشان حامله می شدند . این فرزندان قبایلی را بوجود آوردند که بزودی ازدیاد نسل کرده زیاد شدند . بعد از اینکه چند صد عائله شدند در حالیکه چند نسلی از آنها گذشته بود از درون غار بیرون آمدند و به ژوان - ژوان ها پیوستند .
در منابع دیگر از " غار" به منطقه محصور در بین کوههای سربه فلک کشیده با نام "ارکنکون" نام برده می شود که ترکان بعد از چندین نسل ازدیاد چون نمی توانستند از منطقه محصور سر به فلک کشیده خارج شوند به راهنمایی آهنگری که گفته بود این کوهها دارای سنگ آهن است از مقادیر متنابهی پوست حیوانات دم و کوره آهنگری ساخته و با زدن تونلی از میان کوهها خارج گردیده و آنروز چون مصادف با اول ماه حمل ( فروردین ) بود آنرا "عید ارکنکون" یا نوروز نامیدند که برای اولین بار دوباره ترکان به صحنه جهانی پای نهاده و به راهنمایی "بوز قورد" این بار از بین کوههای سر به فلک کشیده ی خارج از ارکنکون که گم شده و می رفتند که دوباره نابود شوند با صدای زوزه گرگ به سوی او جلب شده و با راهنمایی گرگ از مهلکه دوباره نجات می یابند . بعدها این "بوزقورد" در شکل "گؤک بؤری" ( گرگ آسمانی ) نیز در زمانی که اوغوزخان می خواست به فتح جهان اقدام کند با ستون نور آبی رنگ بر چادر او وارد شده می گوید اگر می خواهی در جنگ پیروز شوی هر وقت من پیش رفتم پیشروی کن و هرجا من ایستادم بایست . از آنروز "بوزقورد" پیشاهنگ جنگ ترکان می شود و با حمله او به دشمنان فتح و ظفر نصیب ترکان می شود .
آنچه از افسانه های فوق الذکر استنباط می شود این است که در طی قرون و اعصار گذشته "بوزقورد" ( گرگ خاکستری ) بعنوان سمبل الهی نگه دار ترکان و راهنمای آنان تلقی گردیده و در مواردی که می خواستند از یک ترک اصیل و با غیرت و خالص تمثیلی ارایه نمایند او را به بوزقورد تشبیه می کردند . در نظرترکان بوزقورد فرشته ای از فرشتگان الهی بود که جهت پایندگی نسل ترکان بشکل بوزقورد بر ترکان ظاهر شده بود . به نظر می رسد بعدها بوزقورد یک درجه ارتشی گردیده و به کسانیکه در راه بنای ملت ترک فداکاریهای شایان می کردند عطا می شد .
البته غیر از درجه بوزقورد یا مخفف آن "قورد" یک درجه بزرگتری نیز در میان درجات نظامی و اداری ترکان باستان دیده می شود که از همین واژه قورد گرفته شده و آن "آلپاگوت" است . این واژه بشکل های مختلف از قبیل آلپاغوت و آلپاقوت نیز بکار رفته و در ترکی جغتایی معنی " انسان اصیل " را می دهد .
احتمال دارد این واژه مرکب از دو جزء "آلپ" به معنی بزرگ و سترگ و قهرمان و پهلوان و " قورد " به معنی گرگ باشد . این لقب تنها مختص کسانی بود که دوره های مختلف به اصطلاح کماندویی و رنجری وچریکی و دگریلا یی امروزه را با موفقیت گذرانیده و در شکل عملی به رزمندگانی اطلاق می گردید که به تنهایی به لشکریان دشمن حمله کرده، بدون اینکه دستگیر شوند از میان آنان خارج می شدند.
واژه قورد بعنوان صفت جانشین موصوف از زبان ترکی وارد زبان فارسی گردیده و در ادبیات فارسی بصورت" گرد" و جمع آن "گردان" بکار رفته است . فردوسی در شاهنامه می گوید:
گردان دو صد با درفشی چو باد
همیدون به گرگین میلاد داد
در ادبیات فارسی به کسانیکه می توانستند در جنگ گردی ( قوردی ) را دستگیر نمایند لقب "گردگیر" ( قوردگیر ) می دادند . فردوسی در مورد پهلوانان گردگیر در بعضی از اشعارش سروده :
چنین گفت کاین مرد جنگی به تیر
سوار کمند افکن و گردگیر
***
دلیر است و اسب افکن و گ . . .