بور شدن
مترادف بور شدن: خجل شدن، شرمنده شدن، خیط شدن ، دل خور شدن، ناراحت شدن
متضاد بور شدن: بور کردن
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
رنگ رخساره از سرخی به زردی گشتن ( بعلت بر ملا شدن دروغ و گول وحیله و ترس و اضطراب، باختن )
مثال : از خجالت رنگ از صورتش پرید ( بور شدن ، زرد شدن، حتی سفید شدن رنگ )
مثال : از خجالت رنگ از صورتش پرید ( بور شدن ، زرد شدن، حتی سفید شدن رنگ )
بور شدن: [عامیانه، اصطلاح] دماغ سوخته شدن، خجالت زده شدن.
بور شدن boor shodan
در گویش شهربابکی به معنی وا رفتن وکم آوردن وخیط شدن است ، اصل لغت همان رنگ زرد طلایی است که به آن بور می گویند ، مکی بور طبیعی است اما رنگ رخساره به دلیل کم آوردن وخیط شدن زرد وبور می شود ، مادر مرحومم همیشه میگفت خدارو شکر دزدی که گاو صندوق مون رو زده یه خرده طلا توش بوده ، بور نشده
... [مشاهده متن کامل]
در گویش شهربابکی به معنی وا رفتن وکم آوردن وخیط شدن است ، اصل لغت همان رنگ زرد طلایی است که به آن بور می گویند ، مکی بور طبیعی است اما رنگ رخساره به دلیل کم آوردن وخیط شدن زرد وبور می شود ، مادر مرحومم همیشه میگفت خدارو شکر دزدی که گاو صندوق مون رو زده یه خرده طلا توش بوده ، بور نشده
... [مشاهده متن کامل]
کنابه از خجالت کشیدن یا کنفت شدن
شرمنده شدن
شرمنده شدن ، خجلت زده شدن 🐀🐀
ضایع شدن