بورابرش. [ رِ اَ رَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسبی که سرخ رنگ و دارای خالهای سفید باشد : سیه چشم بورابرش و گاودم سیه خایه و تند و پولادسم.فردوسی.یکی بور ابرش به پیشش بپای نه آرام دارد تو گویی بجای.فردوسی.و رجوع به ابرش شود.
اسبی که خالهای سرخ وسفیدداشته باشد، اسب سرخ و، دارای خالهای سفیدراگوینداسبی که سرخ رنگ و دارای خالهای سفید باشد .
نام دیگر اسب رستم است ، همچنین رخش در کل به معنای سرخ و سفیدهمی رخش خوانیم و بورابرش ست/به رنگ آتشی و به خوی آتش است ( فردوسی )+ عکس و لینک