فرهنگستان زبان و ادب
{point of presence, pop} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] هریک از نقاط دسترسی به اینترنت
مترادف ها
منزل، مسکن، سکنی، بودگاه، بودباش، مقر
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
:مأوا. اقامتگاه. سکونتگاه.
نمونه: مصلحت در این که حاجی سلطانخرد خرسفی، خانمان وبودگاه خود را واگذارد وبرود. ( کلیدر ج ۱۰ص۲۷۶۰ )
نمونه: مصلحت در این که حاجی سلطانخرد خرسفی، خانمان وبودگاه خود را واگذارد وبرود. ( کلیدر ج ۱۰ص۲۷۶۰ )