بودگاری


معنی انگلیسی:
existence

پیشنهاد کاربران

بودگاری:بقای وجود. ماندگاری.
نمونه: کسرا و کوشک بنا ازتو یافتند به بودی وبودگاری تو. ( کلیدر، ج۷ص۲۱۳۶ )
محمدجعفر. نقوی

بپرس