بودردا

لغت نامه دهخدا

بودردا. [ دَ ] ( اِخ ) نام صحابی است و مناقب او بسیار. ( آنندراج ) :
از این مشت ریاست جوی رعنا، هیچ نگشاید
مسلمانی ز سلمان جوی ، درد دین ز بودردا.
سنایی.
فروشد آفتاب دین برآمد روز بی دینان
کجا شد درد بودردا و آن اسلام سلمانی.
سنایی.
رجوع به ابودردا عویمربن عامر... شود.

فرهنگ فارسی

نام صحابی است و مناقب او بسیار است

پیشنهاد کاربران

بودردا :
( ز این مشتی ریاست جوی رعنا هیچ نگشاید
مسلمانی ز سلمان جوی و درد دین ز بودردا )
ابوالدرداء کنیه ی عُویْمِر بن مالک انصاری . از یاران پیامبر که به زهد و حکمت در میان صحابه ی حضرت رسول شهرت دارد . وی قبل از اسلام تجارت پیشه داشت و آنگاه به عبادت روی آورد و در عصر اسلامی به شجاعت و زهد و حکمت شهرت یافت . در حدیث از پیامبر نقل شده است که " عُوَیمر حکیم امت من است " در شام به سال 32 هجری در گذشت .
...
[مشاهده متن کامل]

( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 255. )

بپرس