بوجه
لغت نامه دهخدا
بوجه. [ ب ِ وَج ْه ْ ] ( ق مرکب ) چنانکه باید. ( از فرهنگ فارسی معین ).
- بوجه بودن ؛ درست بودن. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
نام کوهی است در کنار شهرستان خمین و تقریبا در وسط دشت خمین قرار دارد. میشه گفت نماد شهرستان خمین
بوجه نام کوهی در مرکز شهر خمین تفرجگاه اهالی خمین
از ریشه در آوردن
نام پسرانه. رهایی یافته. نام یکی از بزرگان هخامنشی