بوباش

لغت نامه دهخدا

بوباش. ( ص ، اِ ) قدیم و جاوید و همیشه و سرمد و جاویدان. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). بود و وجود واجب یعنی هستی خدای که بوده باشد. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). از برساخته های فرقه آذرکیوان است. و رجوع به فرهنگ دساتیری ص 236 شود.

پیشنهاد کاربران

بوباش= در گویش ترکی منطقه قشلاق چرخلو به غروب آفتاب ودم افطارگفته میشود.

بپرس