بوب. ( اِ ) فرش و بساط خانه. ( برهان ) ( آنندراج ). فرش و بساط که آنرا انبوب نیز گویند. ( جهانگیری ) ( رشیدی ). بساط فرش. ( صحاح الفرس ) ( شرفنامه منیری ). فرش که آنرا انبوب نیز گویند. «بوب » در ارمنی. «بوب » پهلوی. «بوپ » فرش. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ) :
شاه دیگر روز بزم آراست خوب
تختها بنهاد و برگسترد بوب.
رودکی.
|| بلغت رومی ، بوب و کوب بمعنی حصیر باشد. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).