بوالهرب

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - خداوند گریز گریز پا ۲ - پیغمبر اسلام ( ص ) : خواند مزیل نبی را زین سبب که بروی آی از گلیم ای بوالهرب . ( مثنوی ) توضیح شاید این لقب از آن جهت باشد که چون در اولین بار بر آن سرور وحی نازل شد بیمناک گردید و بخافه فرار کرد چنانکه در تفاسیر آمده است : رسول ( ص ) گفت در وادی میگذشتم مرا آواز دادند از چپ و راست و پیش و پس نگه کردم کسی را ندیدم بر بالای نگریدم شخصی را دیدم بر سریر که مرا ندا میکند بترسیدم از او . گفتم جامه بر من افکنید و مرا بازپوشانید .

فرهنگ عمید

خداوند گریز، گریزنده.

پیشنهاد کاربران

گریزان شدن،
پنهان شدن، خلوت گزیدن، در خویش فرو رفتن
بوالهرب بمعناى عامل زدودن ظلمتهای هستی است.
بیت بالا که از مثنوی است بصورت زیر اصلاح شود:
خواند مزّمّل نبی را زان سبب
که برون آی از گلیم اى بوالهرب
به پیامبر اکرم که چراغ شب ظلمانی عالم است
دستور آمد که بایستد و شب تیره عالم را رشنایی
بخشد.

بپرس