بواشه

لغت نامه دهخدا

بواشه. [ ب َ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) چارشاخ دهقان را گویند. و آن چوبی چند باشد به اندام کف دست. و دسته نیز دارد که دهقانان بدان غله کوفته را بر باد دهند تا از کاه جدا شود و آنرا بعربی مدری خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از انجمن آرا ). اوشین. چارشاخ دهقانان که افزاری است چوبین وشبیه به دست و دارای دسته. و غله کوفته را بدان برباد دهند تا کاه از دانه جدا شود. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

چارشاخ دهقان را گویند و آن چوبی چند باشد به اندام کف دست و دسته نیز دارد که دهقانان بدان غل. کوفته را بر باد دهند تا از کاه جدا شود و آنرا بعربی مدری خوانند . اوشین . چار شاخ دهقانان که افزاریست چوبین و شبیه بدست و دارای دسته و غل. کوفته را بدان بر باد دهند تا کاه از دانه جدا شود .

فرهنگ عمید

چهارشاخ که کشاورزان خرمن کوبیده شده را با آن بر باد می دهند تا کاه از دانه جدا شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس