بوء

لغت نامه دهخدا

بوء. [ ب َوْء ] ( ع مص ) اقرار کردن و اعتراف نمودن : باء بذنبه و باء بحقه. || گناه کردن. || برابر ساختن خون قاتل را به خون قتیل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): باء دمه بدمه ؛ برابر ساخت خون قاتل را به خون قتیل. ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن ) ( ترتیب عادل بن علی ص 28 ). باؤوا بغضب من اﷲ؛ ای رجعوا به ؛ ای صار علیهم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کشته شدن بدل صاحب خود: و باء بصاحبه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۷(بار)
مساوات. بیضاوی در ذیل آیه 61 بقره گوید بوء در اصل به معنی مساوات است. راغب در مفردات گفته: اصل بواء مساوات اجزاء استأ مجمع البیان ذیل آیه 61 بقره آن را از زجّاج نقل می‏کند و می‏گوید از عبادة بت صامت نقل شده که گفت: خدا انفال را پیغمبرش قرار داد «فقسّمها بینهم علی بواء» یعنی بالسویه تقسیم کرد. در نهج البلاغه آمده «فیکون الثواب جراءً العقاب بَواءً» (خطبه 142): تا ثواب پاداش و قصاص برابر باشد. ولی مجمع البیان و المنار وغیره معنی اصلی آن را، رجوع گفته‏اند. نا گفته نماند: معنای مساوات در این کلمه و مشتقّات آن بسیار مناسب است مثلا در آیه ، اگر گوئیم با غضب خدا برگشتند چندان دلچسب نمی‏شود المنار گوید: این مثل آن است که بگوئیم: فلانی جمع کرد و به صفت مغبون برگشت، یعنی نتیجه سعی یهود آن شد که با غضب خدا برگشتند. فکر می‏کنم این بهترین بیان است که المنار گفته است ولی بنابر آنچه ما اختیار کردیم معنی آیه این می‏شود: با غضب خدا قرین شدند که عبارت اخرای مساوات است ، پس قرین غضب بالای غضب گشتند. ، آنگاه که مکان بیت را برای ابراهیم مهیّا کردیم. مهیّا کردن ساختن و تسویه است ، برای مؤمنین مواضعی به جهت جنگ آماده و تسویه می‏کنی ، ، من می‏خواهم تو با گناه من و گناه خودت قرین و با هم باشی تنا از اصحاب آتش گردی. آیه شریفه در قضیّه پسران آدم واقع است و ظاهر آن انتقال سیئات مقتول به قاتل است در محاسن برقی کتاب عقاب الاعمال باب عقاب القتل از امام باقر «علیه السلام» مروری است «مَنْ قَتَلَ مُؤْمَناً مُتَعَمِّداً اَثْبَتَ اللّه عَلی قاتِلِهِ جَمیعَ الذُّنوبِ وَ بَرَّ المقتولَ مِنْها وَ ذلکَ قَوْلُ اللّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی اِنّی اُریدُ اَنْ تَبوءَ بِاِثْمی وَ اِثْمِکَ فَتَکونَ مِنْ اَصحابِ النّارِ» یعنی هر مؤمنی را عمداً بکشد خدا همه گناهان او را بر قاتل ثبت و مقتول را از آنها کنار می‏کند و این است سخن خدا «ارنّی اُریدُ اَنْ تَبوءَ... الخ». در المنار از ابن عبّاس نقل شده که «اثمی» را به معنی اثم القتل گرفته یعنی: من می‏خواهم با گناه خودت و گناه گشتن من، قرین و متلبّس باشی. و در وجه دیگر انتقال سیئات را که گفتیم آورده است در قابل استفاده است به آنجا رجوع شود و نیز راجع به توضیح و تحقیق مفصّل انتقال اعمال، به کتاب تجسّم عمل یا تبدّل نیرو به مادّه صفحه 345-351 تألیف آقای محمّد امین رضوی مراجعه شود که بسیار جالب و مفید است.

پیشنهاد کاربران

بپرس