بو ی حلوای کسی یا چیزی امدن یا بلند شدن
اصطلاحات و ضرب المثل ها
بو ی الرحمان / الرحمن کسی یا چیزی آمدن / بلند شدن / درآمدن؛
بو ی الرحمان گرفتن کسی / چیزی
آثار مرگ در کسی ظاهر شدن؛ انتظار مرگ کسی رفتن؛ بسیار پیر و ضعیف بودن؛
چیزی در حال خراب شدن / از بین رفتن است و امیدی به ادامه ی کار آن نیست
مثال:
- بیش از هفتاد سال سن داشت و بوی الرحمانش می آمد، اما فکر تجدید فراش هم از سرش بیرون نمی رفت.
- به الانش نگاه نکن که این طور پشم وپیله اش ریخته و بوی حلوایش بلند شده، قدیم ها گردن کلفت محله بود و خیلی ها از او حساب می بردند.
- این ماشین دیگه بوی الرحمانش دراومده؛ از من می شنوی، هرچه زودتر بفروشش و یک ماشین نو بخر.
توضیح:
همچنین ← « [ یک ] پا ی کسی لب گور بودن»
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید