بو سوختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) بخور کردن خوشبوئیها. ( آنندراج ).- بوی خوش سوختن ؛ عود و جز آن را بر آتش نهادن. خوشبوی ساختن جایی را : بفرمود شاه آتش افروختن برسم مغان بوی خوش سوختن.نظامی ( از آنندراج ).