بهیچ وجه

مترادف ها

aught (اسم)
خیر، هر چیزی، چیزی، هیچ چیز، بهیچ وجه، صفر

whatsoever (ضمير)
ابدا، بهیچ وجه، هر چه

none (ضمير)
هیچ، ابدا، بهیچ وجه، هیچ یک، هیچ کدام

nohow (قید)
بهر حال، ابدا، بهیچ وجه

anything (قید)
هیچ، چیزی، بر مقدار، بهیچ وجه

nowise (قید)
هیچ، ابدا، بهیچ وجه، به هیچ عنوان

anywise (قید)
هیچ، ابدا، بهیچ وجه

noway (قید)
بهیچ وجه، به هیچ طریق

at all (قید)
بهیچ وجه

nix (قید)
بهیچ وجه، اصلا

فارسی به عربی

لا شیی

پیشنهاد کاربران

for anything ( in the world )
So what I say doesn't count for anything?
به هیچ سبیل : به هیچ وجه، به هیچ نحو.
( ( نیست آنجا تغیّر و تبدیل
نشود نیک بد به هیچ سبیل ) ) ( حدیقه، ۱۳۶ )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری )
for anything
I wouldn’t go back there for anything
حاشا و کلا. [ وَک َل ْ لا ] ( ع صوت مرکب ) ابداً. بهیچوجه :
کلاه رفعت و تاج سلیمان
بهر کل کی رسد حاشا و کلا.
مولوی.
|| منزهم از این کار یا فکر.
by no means

بپرس