بهکل

لغت نامه دهخدا

بهکل. [ ب َ ک َ ] ( ع ص ) جوان آگنده گوشت نازک اندام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). غض. ( از ذیل اقرب الموارد ). || شباب بهکل ؛ جوانی تازه و تر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ماده بعد شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس