بهنگام

/behengAm/

معنی انگلیسی:
fit, happy, pat, seasonable, timely, up-to-date, well-timed, opportune, betimes

مترادف ها

timely (صفت)
بجا، بموقع، بهنگام

opportune (صفت)
مناسب، بجا، در خور، بموقع، بهنگام

seasonable (صفت)
بموقع، بهنگام، مناسب فصل

up-to-date (صفت)
در جریان روز، مطلع، باخبر، بهنگام، نو، تازه، جدید، مطابق اخرین طرز

pat (صفت)
بموقع، بهنگام، ثابت

well-timed (صفت)
بجا، بموقع، بهنگام، بمورد، در وقت مناسب

betimes (قید)
بموقع، در اولین فرصت، صبح زود، زود، بهنگام

فارسی به عربی

مناسب

پیشنهاد کاربران

بهنگام جمله باش چی میشه
به وقت
بهنگام
بهموقع
به موقع
در نرم افزار :به روزسانی
موقع خود
در ان هنگام
به موقع

بپرس