( بهم آوردن ) بهم آوردن. [ ب ِ هََ وَ دَ ] ( مص مرکب ) گردکردن. جمع آوردن. فراهم آوردن. پیوستن : چون سواران سپه را بهم آورده بودبیست فرسنگ زمین پیش تو لشکرگاه.منوچهری.آیدفرقش بسلام قدم حلقه صفت پای و سر آرد بهم.نظامی.