بهله

لغت نامه دهخدا

( بهلة ) بهلة. [ ب َ ل َ / ب ُ ل َ ] ( ع اِ ) لعنت و نفرین ، یقال : علیه بهلة اﷲ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
بهله. [ ب َ ل َ / ل ِ ] ( اِ )پوستی باشد که ترکیب پنجه ْ دست دوزند و میرشکاران چرغ و باز در دست کشند و آنرا دستک شکاری نیز گویند. ( آنندراج ). دست کشی که از تیماج و جز آن دوخته و در هنگام بر دست گرفتن چرغ و باز آنرا بر دست کشند. ( ناظم الاطباء ). دستکش چرمی که میر شکاران بر دست کنند و بدان باز و چرغ و غیره را بر دست گیرند. ( فرهنگ فارسی معین ). || در هندوستان ضریطه طوری را گویند که همراه اهل دول باشد و زر خیرات و کاغذهای ضروری در آن بود لیکن بدین معنی در کتب لغت و تواریخ یافت نشد. ( آنندراج ). نکاب و جزودان. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) دستکش چرمی که میرشکاران بر دست کنند و بدان باز و چرغ و غیره را بر دست گیرند .

فرهنگ معین

(بَ لِ ) ( اِ. )دستکش چرمی که میرشکاران ب رای نگهداشتن باز بر روی دست بر دست می کردند.

فرهنگ عمید

دستکش چرمی که در قدیم شکارچیان به دست می کردند برای نگاه داشتن باز بر روی دست، نکاب، نکاپ، نکاف.

پیشنهاد کاربران

بپرس