بهظ

لغت نامه دهخدا

بهظ. [ ب َ ] ( ع مص ) گران و دشوار شدن کسی را کاری. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گران بار کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گران کردن بار مردم. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ناظم الاطباء ). || گرانبار کردن و در مشقت انداختن راحله را. || گرفتن زنخ و ریش کسی را. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس