[ویکی فقه] بهشتی شدن با ایمان به قرآن (قرآن). یکی از شرایط بهشتی شدن انسان ایمان آوردن به قرآن می باشد.
«و ما لنا لانؤمن بالله و ما جآءنا من الحق و نطمع ان یدخلنا ربنا مع القوم الصـلحین فاثـبهم الله بما قالوا جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها وذلک جزاء المحسنین.» «و برای ما چه (عذری) است که به خدا و آنچه از حق به ما رسیده ایمان نیاوریم و حال آنکه چشم داریم که پروردگارمان ما را با گروه شایستگان (به بهشت) درآورد پس به پاس آنچه گفتند خدا به آنان باغهایی پاداش داد که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است در آن جاودانه می مانند و این پاداش نیکوکاران است.»
ایمان آوردن و بهشتی شدن
یهود با اینکه دارای کتاب آسمانی بودند، بخاطر دلبستگی بیش از اندازه به مادیات، در صف مشرکانی قرار گرفته بودند که از نظر مذهبی با آنها هیچ وجه اشتراکی نداشتند، در حالی که در ابتدا، یهودیان مبشران اسلام محسوب می شدند و انحرافاتی همانند تثلیث و غلو مسیحیت را نداشتند، اما دنیا پرستی شدید آنها را به کلی از حق بیگانه کرد، در حالی که مسیحیان آن عصر چنین نبودند. لنا لا نؤمن بالله و ما جاءنا من الحق؛ به چه عذری به خدا و قرآن ایمان نیاوریم؟! زجاج گوید: این مطلب را در جواب کسانی می گفتند که آنها را بر ایمانشان ملامت می کردند. برخی گفته اند: آنها پیش خودشان فرض می کردند که اگر کسی از آنها سؤال کرد، اینطور جواب دهند. مقصود از حق، قرآن و اسلام است. توصیف قرآن، نه اینکه از جانب حق آمده یا نازل شده، مجاز است، زیرا فرشته، می آمد یا نازل میشد، نه قرآن. و نطمع ان یدخلنا ربنا مع القوم الصالحین؛ امیدواریم که بواسطه ایمانمان خداوند ما را با مؤمنان امت محمد، داخل بهشت گرداند. خداوند پاداش توحید آنها را می دهد. بنا بر این، پاداش به صرف گفتار، تعلق گرفته است، زیرا از آیات پیش معلوم شد که آنها در گفتار خویش،اخلاص داشتند، یعنی آنچه بر زبان می آوردند، از روی معرفت بود. گریه آنها نیز نشان می داد که: در برابر اسلام و قرآن، حالت شیفتگی و دلباختگی پیدا کرده اند. ایمان حقیقی همین است.
«و ما لنا لانؤمن بالله و ما جآءنا من الحق و نطمع ان یدخلنا ربنا مع القوم الصـلحین فاثـبهم الله بما قالوا جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها وذلک جزاء المحسنین.» «و برای ما چه (عذری) است که به خدا و آنچه از حق به ما رسیده ایمان نیاوریم و حال آنکه چشم داریم که پروردگارمان ما را با گروه شایستگان (به بهشت) درآورد پس به پاس آنچه گفتند خدا به آنان باغهایی پاداش داد که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است در آن جاودانه می مانند و این پاداش نیکوکاران است.»
ایمان آوردن و بهشتی شدن
یهود با اینکه دارای کتاب آسمانی بودند، بخاطر دلبستگی بیش از اندازه به مادیات، در صف مشرکانی قرار گرفته بودند که از نظر مذهبی با آنها هیچ وجه اشتراکی نداشتند، در حالی که در ابتدا، یهودیان مبشران اسلام محسوب می شدند و انحرافاتی همانند تثلیث و غلو مسیحیت را نداشتند، اما دنیا پرستی شدید آنها را به کلی از حق بیگانه کرد، در حالی که مسیحیان آن عصر چنین نبودند. لنا لا نؤمن بالله و ما جاءنا من الحق؛ به چه عذری به خدا و قرآن ایمان نیاوریم؟! زجاج گوید: این مطلب را در جواب کسانی می گفتند که آنها را بر ایمانشان ملامت می کردند. برخی گفته اند: آنها پیش خودشان فرض می کردند که اگر کسی از آنها سؤال کرد، اینطور جواب دهند. مقصود از حق، قرآن و اسلام است. توصیف قرآن، نه اینکه از جانب حق آمده یا نازل شده، مجاز است، زیرا فرشته، می آمد یا نازل میشد، نه قرآن. و نطمع ان یدخلنا ربنا مع القوم الصالحین؛ امیدواریم که بواسطه ایمانمان خداوند ما را با مؤمنان امت محمد، داخل بهشت گرداند. خداوند پاداش توحید آنها را می دهد. بنا بر این، پاداش به صرف گفتار، تعلق گرفته است، زیرا از آیات پیش معلوم شد که آنها در گفتار خویش،اخلاص داشتند، یعنی آنچه بر زبان می آوردند، از روی معرفت بود. گریه آنها نیز نشان می داد که: در برابر اسلام و قرآن، حالت شیفتگی و دلباختگی پیدا کرده اند. ایمان حقیقی همین است.
wikifeqh: بهشتی_شدن_با_ایمان_به_قرآن_(قرآن)