[ویکی فقه] بهشتی شدن با اخلاص (قرآن). قرآن کریم عده ای را بندگان مخلص خدا نامیده و عبودیت خدا را برای آنان اثبات کرده است.
«الا عباد الله المخلصین فی جنت النعیم.» «مگر بندگان پاکدل خدا در باغهای پر نعمت.» قرآن کریم این عده را بندگان مخلص خدا نامیده و عبودیت خدای را برای آنان اثبات کرده و معلوم است که: عبد، نه مالک اراده خودش است و نه مالک کاری از کارهای خودش، پس این طایفه اراده نمی کنند، مگر آنچه را که خدا اراده کرده باشد و هیچ عملی نمی کنند مگر برای خدا.آن گاه این معنا را برای آنان اثبات کرده که مخلص- به فتحه لام- هستند و معنایش این است که: خدا آنان را خالص برای خود کرده، غیر از خدا کسی در آنان سهیم نیست و ایشان جز به خدای تعالی به هیچ چیز دیگری علقه و بستگی ندارند، نه به زینت زندگی دنیا و نه نعیم آخرت و در دل ایشان غیر از خدا چیز دیگری وجود ندارد. خدای تعالی جمله" و هم مکرمون" را ضمیمه اش کرد تا بر امتیاز این رزق و این میوه از رزقهای دیگران، دلالت کند و بفهماند: هر چند دیگران نیز این میوه ها را دارند، اما مخلصین این میوه ها را با احترامی خاص دارند، احترامی که با خلوص و اختصاص مخلصین به خدا مناسب باشد و دیگران در آن شریک نباشند.و در اینکه کلمه" جنات" را به کلمه" نعیم" اضافه کرده باز برای این است که به همین احترام خاص اشاره کرده باشد. واژه" عباد الله" به تنهایی برای بیان ارتباط این گروه به خداوند کافی است، ولی هنگامی که" مخلصین" در کنار آن قرار می گیرد عمق و جان دیگری به آن می بخشد، آن هم" مخلص" بصورت" صیغه اسم مفعول" کسی که خدا او را خالص کرده است، خالص از هر گونه شرک و ریا و از هر گونه وسوسه های شیطانی و شوائب هوای نفس.آری تنها این گروهند که به اعمالشان جزا داده نمی شوند، بلکه خدا با فضل و کرم با آنها رفتار می کند و بیحساب پاداش می گیرند. از نعمت میوه های رنگارنگ و احترام و گرامیداشت که بگذریم سخن از جایگاه آنها به میان می آید، می فرماید: " جایگاه آنها در باغهای سرسبز و پر نعمت بهشت است" (فی جنات النعیم). هر نعمتی بخواهند در آنجا هست و هر چه اراده کنند در برابر آنها حاضر است.
عمل خالصانه و الهی
«و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء و لا شکورا و جزیهم بما صبروا جنة و حریرا.» «و به (پاس) دوستی (خدا) بینوا و یتیم و اسیر را خوراک می دادند ما برای خشنودی خداست که به شما می خورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم و به (پاس) آنکه صبر کردند بهشت و پرنیان پاداششان داد.» وجه خدای تعالی عبارت است از صفات فعلی خدای تعالی، صفات کریمه ای که افاضه خیر بر خلق و خلقت و تدبیر و رزق آنها و یا به عبارت جامع تر رحمت عامه او که قوام تمامی موجودات بدان است، از آن صفات نشات می گیرد و بنا بر این معنای اینکه عملی به خاطر وجه الله انجام شود این است که در انجام عمل این نتیجه منظور گردد که رحمت خدای تعالی و خشنودیش جلب شود، منظور تنها و تنها این باشد و ذره ای از پاداش هایی که در دست غیر خدای تعالی است منظور نباشد و به همین جهت خانواده اطعامگر دنبال این سخن خود که" انما نطعمکم لوجه الله" اضافه کردند: " لا نرید منکم جزاء و لا شکورا- ما از شما نه پاداشی می خواهیم و نه حتی تشکری". گفتیم وجه خدای تعالی عبارت است از صفات فعلی او، که صفات ذاتی خدای تعالی ما ورای آن صفات قرار دارد و مبدا آن و در آخر مبدا تمامی خیرات عالم است. و بنا بر این برگشت اینکه عمل برای وجه الله باشد، به این می شود که عمل انسان به این انگیزه از انسان سر بزند که باعث رضای اوست و او محبوب ما و رضایتش منظور ما است، برای اینکه او جمیل علی الاطلاق است و به تعبیر دیگر: برگشت چنین عملی به این است که انسان خدای را تنها به این جهت عبادت کند که او اهلیت عبادت و استحقاق آن را دارد.هدف واقع شدن وجه الله و آن را غایت و انگیزه اعمال قرار دادن، در چند جا از کلام مجیدش آمده، مانند آیات زیر: " و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة و العشی یریدون وجهه"، و در این معنا است آیه شریفه" و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین"، و آیه شریفه" و ما تنفقون الا ابتغاء وجه الله"، و آیه شریفه" فادعوه مخلصین له الدین"، و آیه" الا لله الدین الخالص". " لا نرید منکم جزاء و لا شکورا"- " جزاء" به معنای آن است که عمل کسی را به چیزی که معادل و برابر آن باشد عوض دهی، حال چه عمل خیر باشد، که معادلش جزای خیر قرار می گیرد و چه شر که معادلش جزای شر واقع می شود، جزا، هم از این جهت عمومیت دارد و هم از جهت اینکه شامل جزای عملی و زبانی هر دو می شود، چیزی که هست در خصوص آیه مورد بحث به قرینه اینکه در مقابل شکور قرار گرفته (نه جزایی می خواهیم و نه تشکری) تنها جزای عملی منظور است، نه جزا و تلافی زبانی. می فرماید: " آنها می گویند ما شما را تنها برای خدا اطعام می کنیم، نه پاداشی از شما می خواهیم و نه تشکری" (انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا). این برنامه منحصر به مساله اطعام نیست که تمام اعمالشان مخلصانه و برای ذات پاک خداوند است و هیچ چشمداشتی به پاداش مردم و حتی تقدیر و تشکر آنها نیست و اصولا در اسلام ارزش عمل به خلوص نیت است و گرنه اعمالی که انگیزه های غیر الهی داشته باشد، خواه ریاکارانه باشد و یا به خاطر هوای نفس و یا تشکر و قدردانی مردم، یا پاداش مادی، و هیچگونه ارزش معنوی و الهی ندارد.
«الا عباد الله المخلصین فی جنت النعیم.» «مگر بندگان پاکدل خدا در باغهای پر نعمت.» قرآن کریم این عده را بندگان مخلص خدا نامیده و عبودیت خدای را برای آنان اثبات کرده و معلوم است که: عبد، نه مالک اراده خودش است و نه مالک کاری از کارهای خودش، پس این طایفه اراده نمی کنند، مگر آنچه را که خدا اراده کرده باشد و هیچ عملی نمی کنند مگر برای خدا.آن گاه این معنا را برای آنان اثبات کرده که مخلص- به فتحه لام- هستند و معنایش این است که: خدا آنان را خالص برای خود کرده، غیر از خدا کسی در آنان سهیم نیست و ایشان جز به خدای تعالی به هیچ چیز دیگری علقه و بستگی ندارند، نه به زینت زندگی دنیا و نه نعیم آخرت و در دل ایشان غیر از خدا چیز دیگری وجود ندارد. خدای تعالی جمله" و هم مکرمون" را ضمیمه اش کرد تا بر امتیاز این رزق و این میوه از رزقهای دیگران، دلالت کند و بفهماند: هر چند دیگران نیز این میوه ها را دارند، اما مخلصین این میوه ها را با احترامی خاص دارند، احترامی که با خلوص و اختصاص مخلصین به خدا مناسب باشد و دیگران در آن شریک نباشند.و در اینکه کلمه" جنات" را به کلمه" نعیم" اضافه کرده باز برای این است که به همین احترام خاص اشاره کرده باشد. واژه" عباد الله" به تنهایی برای بیان ارتباط این گروه به خداوند کافی است، ولی هنگامی که" مخلصین" در کنار آن قرار می گیرد عمق و جان دیگری به آن می بخشد، آن هم" مخلص" بصورت" صیغه اسم مفعول" کسی که خدا او را خالص کرده است، خالص از هر گونه شرک و ریا و از هر گونه وسوسه های شیطانی و شوائب هوای نفس.آری تنها این گروهند که به اعمالشان جزا داده نمی شوند، بلکه خدا با فضل و کرم با آنها رفتار می کند و بیحساب پاداش می گیرند. از نعمت میوه های رنگارنگ و احترام و گرامیداشت که بگذریم سخن از جایگاه آنها به میان می آید، می فرماید: " جایگاه آنها در باغهای سرسبز و پر نعمت بهشت است" (فی جنات النعیم). هر نعمتی بخواهند در آنجا هست و هر چه اراده کنند در برابر آنها حاضر است.
عمل خالصانه و الهی
«و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء و لا شکورا و جزیهم بما صبروا جنة و حریرا.» «و به (پاس) دوستی (خدا) بینوا و یتیم و اسیر را خوراک می دادند ما برای خشنودی خداست که به شما می خورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم و به (پاس) آنکه صبر کردند بهشت و پرنیان پاداششان داد.» وجه خدای تعالی عبارت است از صفات فعلی خدای تعالی، صفات کریمه ای که افاضه خیر بر خلق و خلقت و تدبیر و رزق آنها و یا به عبارت جامع تر رحمت عامه او که قوام تمامی موجودات بدان است، از آن صفات نشات می گیرد و بنا بر این معنای اینکه عملی به خاطر وجه الله انجام شود این است که در انجام عمل این نتیجه منظور گردد که رحمت خدای تعالی و خشنودیش جلب شود، منظور تنها و تنها این باشد و ذره ای از پاداش هایی که در دست غیر خدای تعالی است منظور نباشد و به همین جهت خانواده اطعامگر دنبال این سخن خود که" انما نطعمکم لوجه الله" اضافه کردند: " لا نرید منکم جزاء و لا شکورا- ما از شما نه پاداشی می خواهیم و نه حتی تشکری". گفتیم وجه خدای تعالی عبارت است از صفات فعلی او، که صفات ذاتی خدای تعالی ما ورای آن صفات قرار دارد و مبدا آن و در آخر مبدا تمامی خیرات عالم است. و بنا بر این برگشت اینکه عمل برای وجه الله باشد، به این می شود که عمل انسان به این انگیزه از انسان سر بزند که باعث رضای اوست و او محبوب ما و رضایتش منظور ما است، برای اینکه او جمیل علی الاطلاق است و به تعبیر دیگر: برگشت چنین عملی به این است که انسان خدای را تنها به این جهت عبادت کند که او اهلیت عبادت و استحقاق آن را دارد.هدف واقع شدن وجه الله و آن را غایت و انگیزه اعمال قرار دادن، در چند جا از کلام مجیدش آمده، مانند آیات زیر: " و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة و العشی یریدون وجهه"، و در این معنا است آیه شریفه" و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین"، و آیه شریفه" و ما تنفقون الا ابتغاء وجه الله"، و آیه شریفه" فادعوه مخلصین له الدین"، و آیه" الا لله الدین الخالص". " لا نرید منکم جزاء و لا شکورا"- " جزاء" به معنای آن است که عمل کسی را به چیزی که معادل و برابر آن باشد عوض دهی، حال چه عمل خیر باشد، که معادلش جزای خیر قرار می گیرد و چه شر که معادلش جزای شر واقع می شود، جزا، هم از این جهت عمومیت دارد و هم از جهت اینکه شامل جزای عملی و زبانی هر دو می شود، چیزی که هست در خصوص آیه مورد بحث به قرینه اینکه در مقابل شکور قرار گرفته (نه جزایی می خواهیم و نه تشکری) تنها جزای عملی منظور است، نه جزا و تلافی زبانی. می فرماید: " آنها می گویند ما شما را تنها برای خدا اطعام می کنیم، نه پاداشی از شما می خواهیم و نه تشکری" (انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا). این برنامه منحصر به مساله اطعام نیست که تمام اعمالشان مخلصانه و برای ذات پاک خداوند است و هیچ چشمداشتی به پاداش مردم و حتی تقدیر و تشکر آنها نیست و اصولا در اسلام ارزش عمل به خلوص نیت است و گرنه اعمالی که انگیزه های غیر الهی داشته باشد، خواه ریاکارانه باشد و یا به خاطر هوای نفس و یا تشکر و قدردانی مردم، یا پاداش مادی، و هیچگونه ارزش معنوی و الهی ندارد.
wikifeqh: بهشتی_شدن_با_اخلاص_(قرآن)