بهشتن

لغت نامه دهخدا

بهشتن. [ ب ِ هَِ ت َ ] ( مص ) فروگذاشتن. رها کردن. از دست دادن. هشتن. رجوع به هشتن.

فرهنگ فارسی

فرو گذاشتن . رها کردن . از دست دادن . هشتن .

گویش مازنی

/beheshten/ گذارندن – قرار دادن – گذاشتن - سپوختن

پیشنهاد کاربران

نه من از خلوت تقوا بدر افتادم و بس - پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت ( حافظ )
فروگذاشتن/ از دست دادن / رها کردن

بپرس