بهره مندی

/bahremandi/

مترادف بهره مندی: انتفاع، بهره وری، تمتع، کامیابی ، بهره برداری

متضاد بهره مندی: بی بهرگی

معنی انگلیسی:
enjoyment

لغت نامه دهخدا

بهره مندی. [ ب َ رَ / رِ م َ ] ( حامص مرکب ) کامیابی و تمتعو بختیاری و سعادتمندی. ( ناظم الاطباء ) :
ز تاجت آسمان را بهره مندی
زمین را زیر تخت سربلندی.
نظامی.

فرهنگ فارسی

بهره وری

فرهنگ عمید

بهره مند بودن، دارای بهره و نصیب بودن، کامیابی.

پیشنهاد کاربران

- محظوظ شدن ؛ بهره مند شدن. تمتع بردن :
لوح حافظ لوح محفوظی شود
روح او از روح محظوظی شود.
مولوی.
محظوظ گردیدن ؛ محظوظ گشتن. محظوظ شدن : و دیگر رسایل و رقاع و فصول از انواع به مطالعه ٔ همه محظوظ گشتم. ( مرزبان نامه چ سال 1317 تهران ص 24 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بهره ور شدن، بهره مند شدن، متمتع شدن، برخوردار شدن، حظ کردن، حظ بردن، لذت بردن، خشنود شدن

بپرس