بهره مند شدن از


معنی انگلیسی:
exercise

مترادف ها

have (فعل)
دانستن، بدست اوردن، جلب کردن، گذاشتن، رسیدن به، داشتن، کردن، وادار کردن، صرف کردن، دارا بودن، بهره مند شدن از، مالک بودن، باعی انجام کاری شدن، در مقابل دارا

enjoy (فعل)
دارا بودن، لذت بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن از، برخوردار شدن از

فارسی به عربی

تمتع به

پیشنهاد کاربران

فیض بردن
مستفیض شدن
طرف بستن
سهم بردن
بهره بردن
فایده بردن
طرف بستن از . . . . . . . . .

بپرس