بهره داشتن

مترادف ها

partake (فعل)
شریک شدن، شرکت کردن، سهیم بودن در، سهم بردن، بهره داشتن، قسمت بردن

پیشنهاد کاربران

بهره داشتن ؛ با نصیب بودن.
از نمد. . . کلاهی داشتن ؛ از آن سهمی و بهره ای داشتن. گویند: ما راهم از این نمد کلاهی است ؛ یعنی از این غنیمت سهمی داریم ، یا از این مقوله اطلاعی و علمی داریم ، یا در این کار دستی داریم :
گر تاج نمد کمال ایشان باشد
...
[مشاهده متن کامل]

ما نیز از این نمد کلاهی داریم.
؟ ( از جامعالتمثیل ) .
کسی که بود مر او را از این نمد کلهی است
و یا منم که بدین سیرت و بدین سانم.
سوزنی.

رنگ داشتن
بهره و نصیب داشتن از چیزی. رنگ جُستن. ( آنندراج ) . رجوع به رنگ ذیل معنی بهره و نصیب شود :
مرا دل ده که من سنگی ندارم
ز تو جز خون دل رنگی ندارم.
امیرخسرو دهلوی ( از آنندراج ) .
...
[مشاهده متن کامل]

ز خون ما نگردد تیغ رنگین
سلیم از ما کسی رنگی ندارد.
محمدقلی سلیم ( از بهار عجم ) .
ز عشق رنگ نداری به دوست رو منما
سرشک اگر ز رخت رنگ کهربا نگرفت.
کلیم ( از بهار عجم ) .

بپرس