بهره جوی. [ ب َ رَ / رِ ] ( نف مرکب ) سودجوی. جوینده سود. نفعطلب : دند و ملک یکی شمر و بهره جوی باش از بدره زر ملک و از پشیز دند.؟ ( از یادداشت بخط مؤلف ).