بهره بردن. [ ب َ رَ / رِ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) سود بردن. نصیب یافتن. فائده یافتن : پراکنده در دست هر موبدی از او بهره ای برده هر بخردی.
فردوسی.
پیشنهاد کاربران
از نمد. . . کلاهی داشتن ؛ از آن سهمی و بهره ای داشتن. گویند: ما راهم از این نمد کلاهی است ؛ یعنی از این غنیمت سهمی داریم ، یا از این مقوله اطلاعی و علمی داریم ، یا در این کار دستی داریم : گر تاج نمد کمال ایشان باشد ... [مشاهده متن کامل]
ما نیز از این نمد کلاهی داریم. ؟ ( از جامعالتمثیل ) . کسی که بود مر او را از این نمد کلهی است و یا منم که بدین سیرت و بدین سانم. سوزنی.
از چیزی گلی چیدن: [عامیانه، کنایه ] از چیزی بهره بردن .
دریافت کردن ، استفاده کردن
Avail oneself of
استفاده کردن و نصیب بردن
استفاده کرد
. . . . . . . . . . . Drive the ( greatest ) advantage from