بهدل

لغت نامه دهخدا

بهدل. [ ب َ دَ ] ( ع اِ ) بچه کفتار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کفتار و سوراخ کفتار و جز آن. ( از اقرب الموارد ). || مرغی است سبز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بچه کفتار . کفتار و سوراخ کفتار و جز آن .

واژه نامه بختیاریکا

گمان؛ حدس. مثلاً زمو به دل یعنی در دل من این بود؛ گمانم

پیشنهاد کاربران

بپرس